داستان کوه انعکاس


by : x-themes

کوه انعکاس

پسر و پدری داشتند در كوه قدم میزدند كه ناگهان پای پسر به سنگی گیر كرد ، به زمین افتاد و داد كشید: آآآ ی یی

صدایی از دور دست آمد: آآآ ی ی ی !!

پسرك با كنجكاوی فریاد زد: كی هستی؟ پاسخ شنید: كی هستی؟

پسرك خشمگین شد و فریاد زد: ترسو! باز پاسخ شنید: ترسو ! پسرك با تعجب از پدرش پرسید : چه خبر است؟

پدر لبخندی زد و گفت: پسرم توجه كن و بعدبا صدای بلند

فریاد زد: تو یك قهرمان هستی! صدا پاسخ داد: تو یك قهرمان هستی

پسرك باز بیشتر تعجب كرد . پدرش توضیح داد: مردم می گویند كه این انعكاس كوه است.

ولی در حقیقت انعكاس زندگی است. هر چیزی كه بگویی یا انجام دهی ،زندگی
عیناً به تو جواب می دهد.

اگر عشق را بخواهی ، عشق بیشتری در قلبت به

وجود می آید و اگر به دنبال موفقیت باشی ، آن را حتماً به دست خواهی

آورد. هر چیزی را كه بخواهی و هر گونه كه به دنیا و آدمها نگاه كنی زندگی همان را به توخواهد داد.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





شنبه 5 اسفند 1391 16:23 |- محمد -|

ϰ-†нêmê§